ستایش
تو سکوتِ شبِ یخ بسته ی عشق چشمای من به دَره تا تو بیای
میونِ پنجره های بستمون دل من منتظره تا تو بیای
جای خالیتو می بینم ، باورم نمی شه اینجام
تو سکوتِ شب می شینم خونه رو بی تو نمی خوام
بیا تا یه بارِ دیگه چراغِ خونه رو روشن بکنیم
باغِ پژمرده ی عشقو دوباره گلشن بکنیم
تلخیه حادثه رفته بذار یاورت باشم من
غمِ اون روزا گذشته اگه باورت باشم من
حرفامو به کی بگم تا دلم آروم بمونه
قصه ی تلخ جدایی بذار ناتموم بمونه
میونِ پنجره های بستمون دل من منتظره تا تو بیای
میونِ پنجره های بستمون دل من منتظره تا تو بیای