سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیری

نویسنده : مهدی یاحق در : 85/7/23 10:18 عصر


این شعر رو تقدیم می کنم به پدرم که روزی جوان بود ولی حالا پیر شده
و
تمامی پدرانی که جوان بودند و پیر شدند
پدرانی که تا آخر عمر باید دستانشان رو بوسید به دلیل خدماتی که به ما کردند


مهدی یاحق

پیری


چیزی از او نمانده جز یک نگاهِ ساده
گرمی آن تنش را به من هدیه داده

چین و چروک صورت نشانه های پیری
باور نمی کنم من روزی جوان بودی


مویی سپید گشته نفسی سرد و خاموش
پیری گرفته او را محکم درونِ آغوش

کمر خمیده گشته چشمانِ او بی سو
روی سرش مانده حالا دگر کمی مو


آخرْ لحظه هایش گذشتْ به این زودی
نمانده است نشانی از آن همه جوانی

نگاهی سرد و اندک به زندگی دارد
باور نمی کند که چهره ای پیر دارد